جدول جو
جدول جو

معنی نعمت دادن - جستجوی لغت در جدول جو

نعمت دادن(عَ نِ وِ تَ)
انعام. (ترجمان القرآن) (منتهی الارب). من. (ترجمان القرآن) (تاج المصادر بیهقی). امتنان. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی). روزی دادن. رزق رساندن
لغت نامه دهخدا
نعمت دادن
شیدان دادن روزی دادن روزی رساندن بخشیدن مال و وسایل زندگی انعام
تصویری از نعمت دادن
تصویر نعمت دادن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زحمت دادن
تصویر زحمت دادن
باعث زحمت شدن، رنج و آزار دادن، اذیت کردن
فرهنگ فارسی عمید
رنج دادن رنجه کردن موجب زحمت و تصدیع شدن اسباب زحمت گشتن، توضیح: غالبا به عنوان تعارف به کار رود، آزار رسانیدن، ضرر رسانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طعمه دادن
تصویر طعمه دادن
قوت دادن، غذا دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غنیمت دادن
تصویر غنیمت دادن
دادن مالی که به غنیمت گرفته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قسمت دادن
تصویر قسمت دادن
بهره دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
بوختن رستار کردن بژنیدن رهاندن نجات بخشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
پیوند دادن ها رفتن انتساب دادن (کسی رابکسی یا چیزی رابکسی یاچیزی رابچیزی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نسبت دادن
تصویر نسبت دادن
((~. دَ))
منسوب کردن، انتساب دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نسبت دادن
تصویر نسبت دادن
Ascribe, Attribution, Impute
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
Rescue, Salvage
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فرمت دادن
تصویر فرمت دادن
Format
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زحمت دادن
تصویر زحمت دادن
Ply, Trouble
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دعوت دادن
تصویر دعوت دادن
Invite
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فرمت دادن
تصویر فرمت دادن
formatować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زحمت دادن
تصویر زحمت دادن
pracować, niepokoić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دعوت دادن
تصویر دعوت دادن
zapraszać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نسبت دادن
تصویر نسبت دادن
приписывать , атрибуция , обвинять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
спасать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زحمت دادن
تصویر زحمت دادن
трудитися , турбувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دعوت دادن
تصویر دعوت دادن
запрошувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
ratować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نسبت دادن
تصویر نسبت دادن
przypisywać, przypisanie, imputować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
resgatar, salvar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فرمت دادن
تصویر فرمت دادن
formatieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دعوت دادن
تصویر دعوت دادن
einladen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زحمت دادن
تصویر زحمت دادن
sich abmühen, stören
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نسبت دادن
تصویر نسبت دادن
atribuir, atribución, imputar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فرمت دادن
تصویر فرمت دادن
форматировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زحمت دادن
تصویر زحمت دادن
трудиться , беспокоить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دعوت دادن
تصویر دعوت دادن
приглашать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نسبت دادن
تصویر نسبت دادن
atribuir, atribuição, imputar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فرمت دادن
تصویر فرمت دادن
formatar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فرمت دادن
تصویر فرمت دادن
форматувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی